1. شناسایی یک فرصت
2. تعیین یک چشمانداز
3. متقاعد کردن دیگران
- ۰ ۰
- ادامه مطلب
- ۰ نظر
در یک دستهبندی کلی، کارآفرینها به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
کارآفرینهایی که ایده کاملا جدیدی دارند و مدل کسبوکار تازهای را به جامعه تزریق میکنند. «استیو جابز» بنیانگذار «اپل» و «بیل گیتس» مبتکر «مایکروسافت» از این دست هستند.
این افراد میخواهند یک کسبوکار کوچک را به کسبوکاری بزرگ تبدیل کنند. آنها رویاپردازهای بسیار قدرتمندی هستند. «مارک کوبان» موسس «سایت یاهو» در این دسته قرار میگیرد. او با روزنامهفروشی، فروش کیسههای زباله و حتی تمبر فروشی به این مرتبه از رشد اقتصادی رسیده است.
یک سؤال کلیدی که ذهن بسیاری از افرادی که به حوزه کارآفرینی علاقهمند هستند را به خود مشغول میکند، این است که آیا آنچه برای راهاندازی و توسعه یک کسبوکار مورد نیاز است را در خود میبینند و اگر این الزامات و بایدها را ندارند، چگونه میتوانند آنها را به دست آورند؟ بدون شک، هر کاری نیازمند الزامات خاص خود میباشد و بدون تأمین نمودن این الزامات، شروع آن کار یا با شکست روبرو شده و یا به دلیل کسریهای موجود در مواد اولیه مورد نیاز آن، نیمهکاره باقی میماند. در خصوص کارآفرینی که همراه با قبول ریسک بسیار بالای شکست بوده و هر اشتباه شاید کوچک هم، بتواند کارآفرین و سرمایهگذارش را با شکست هولناک روبرو نماید، به همراه داشتن همه این الزامات، بیش از پیش ضروری بوده و غیرقابل چشمپوشی خواهد بود. در این نوشتار، با برخی از مهمترین مهارتهای کارآفرینی که برای موفقیت در کسبوکار به آنها نیاز خواهید داشت، آشنا میشوید.
چهارچوب مهارتهای کارآفرینی
پیش از آشنایی با مهارتهای کارآفرینی، باید بدانیم که اگرچه این مهارتها متنوع بوده و از نظر تعداد نیز قابل توجه هستند، با این وجود آنها را میتوان در قالب چند دسته کلی تقسیم نمود. این تقسیمبندی که آن را چهارچوب مهارتهای کارآفرینی مینامیم، یک راهنمای جامع از قابلیتها و مهارتهایی است که در سطوح مختلف توسعه ایده و کسبوکار و بهویژه در تیمهای استارتآپی، به آن نیاز میباشد. بر اساس این قالب، مهارتهای کارآفرینی در یکی از دستههای زیر گنجانده میشوند:
یکی از نکات بسیار مهم این است که بنا بر آمار و مطالعات صورت گرفته، اغلب برنامههای توسعه استارتآپها و حمایت از آنها، تقریباً بهطور کامل بر روی مهارتهای استارتآپی تمرکز داشته و اغلب آنها مهارتهای ضروری یا مفید را نادیده میگیرند. در برنامهریزی خود برای تکمیل و ارتقاء مهارتهای کارآفرینی، سعی کنید تمامی ابعاد و جنبههای معرفی شده در بالا را مدنظر قرار دهید. برای موفقیت یک کسبوکار نوپا، هم به مهارتهای ضروری و مفید نیاز است و هم مهارتهای استارتآپی و فنی.
برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق باید خودتان را به ۱۰ مهارت زیر مسلح کنید:
اقتصادهای بسیار بزرگ جهان امروز مانند اقتصاد ژاپن، آمریکا، چین و آلمان حاصل پشتکار کارآفرینهای دیروز این کشورها هستند.
کارآفرینی به عنوان یک محرک اقتصادی در هر جامعهای کاملا ضروری است. این افراد در هر جامعه میتوانند پیشگام رشدهای بزرگ و موفقیتهای تجاری باشند.
از بین رفتن این افراد سختکوش، اقتصاد هر جامعهای را به نابودی خواهد کشاند. افراد هم برای عبور از روشهای سنتی درآمدزایی و خارج شدن از دنیای کارمندی نیاز به استفاده از چنین تکنیکهایی در کسبوکار خود دارند.
عوامل موثر درونی و بیرونی زیادی بر کارآفرینی تاثیر میگذارند که بیشتر از هر کسی، خود کارآفرین باید با این عوامل آشنا باشد. برخی از این عوامل عبارتاند از:
بیشتر وقتها قوانین دست و پا گیر و محدودکننده به عنوان موانعی بزرگ در مسیر یک کارآفرینی قد علم میکنند.
تفاوت فرهنگها باعث شده تا بسیاری از ایدههای کارآفرینی تنها مختص به مکانهایی خاص باشند.
هزینهها را میتوان به عنوان تاثیرگذارترین عامل بر سر راه کارآفرینی برشمرد.
تصمیمگیرندگان سیاسی هر کشوری تاثیر زیادی روی رونق کارآفرینی در آن کشور میگذارند.
بازاریابی مبتنی بر برندینگ تمام آن چیزی است که شما را به فروش اصولی نزدیک می کند. خدمات و یا کالای ما باید با ارزش گذاری مناسب به فروش برسد و این علت اصلی درهم تنیده شدن بحث اساسی بازاریابی و برندینگ است.
اگر هدف شما پیدا کردن راه حل های اصولی برای به حداکثر رساندن فروش خدمات و کالاهاست؛ ما در این بخش برای دست یابی به این راه حل های مهم در کنار شماییم.
خدمات ما در بخش بازاریابی و برندینگ
چرا بازاریابی و برندینگ با مثلث؟
مثلث، مجموعه ای است که از مهندسین خلاق، هنرمندان ایده پرداز و مجریان متخصص در این حوزه بهره می برد.
این اجماع که با دانش روز برندینگ و بازاریابی، تجربه، حضور و مطالعه مستمر بازار همراه است، به ما این توان را داده تا بتوانیم بهترین راهکارهای اجرایی را برای افزایش فروش و ارتقاع جایگاه شرکت های حوزه صنعت ساختمان، ارائه دهیم.
امروزه بازاریابی و برندینگ که دو اصل جدایی ناپذیر درکسب و کار تلقی می شوند، دو بازوی اصلی جهت به دست آوردن مشتری است.
شناسایی، پیش بینی و به دست آوردن بازار از خدمات اصلی ما است. نگاه ما در خدماتی که ارائه می دهیم نگاهی اجرایی و نتیجه بخش است و برگرفته از فضای آکادمیک و فضای بازار است.
ما در مثلث با تجمیع دانش در حوزه های مهندسی، هنر، بازاریابی و برندینگ شرایطی را فراهم کرده ایم که مشتریان خود را رهنمود سازیم.
برای کسانی که علاقه و تعصب ویژه روی برندسازی و تبلیغات دارند، ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در تعریف بازاریابی، اشارهای به این دو حوزهی مهم نشده است.
در پاسخ باید گفت: در اینکه برندسازی و تبلیغات، زیرمجموعهی مدیریت بازاریابی است، تردیدی نیست.
اما این دو مفهوم زیر عنوان Communicating (ارتباط و ارسال پیام) جا گرفتهاند. به عبارت دیگر، تبلیغات و برندسازی، از جنس برقراری ارتباط با مشتری (یا بازار هدف) و ارسال پیام دربارهی ویژگیهای کسب و کار، محصولات آن و نیز پیشنهادهای ارزشمند برای مشتری است.
گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار میگیرد که فروش را هم شامل میشود.
اما اگر بخواهیم دقیق باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدای از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم.
در کتابهای بازاریابی هم، معمولاً اگر اشارهی مختصری به فروش میشود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی.
کاتلر هم در کتاب بازاریابی خود با حجم بیش از هشتصد صفحه، بحث فروش را صرفاً به عنوان یک موضوع فرعی در انتهای فصل Communication مطرح کرده و اگر اشارات او به سیستم فروش را جدا کنیم، اشارههای بسیار محدودی به بحث فروش شخصی و آموزش فروش در کتاب او باقی میماند.
بنابراین به نظر میرسد بهتر است فروش و فروشندگی را بیشتر زیرمجموعهی مذاکره فرض کنیم تا مدیریت بازاریابی.
lما این بحث را به تفصیل، یک بار با عنوان تفاوت ویزیتور و بازاریاب و یک مرتبه هم در مرور مقالهی نزدیک بینی بازاریابی (نوشتهی تئودور لویت) مطرح و بررسی کردهایم.